چين چگونه غول اقتصادى شد ؟
دو سال بعد از درگذشت مائوتسه تونگ
در سال ۱۹۷۶
كنفرانس يازدهم حزب ماركسيست چين برگزار شد و در اين كنفرانس جهت اقدام
براى اصلاحات اقتصادى تأكيد شد كه هدف از آن كاهش شكاف ميان ثروتمندان و
فقرا از طريق استمرار كمك هاى دولتى به مردم چين بود. اين كنفرانس كه در
نوامبر ۱۹۷۸ برگزارشد چهار برنامه را مدنظر داشت كه عبارت است از:
۱- افزايش قدرت سازگارى چين با
تغييرات ساختارى
اقتصاد جهان. زهاوزيانگ يكى از مشاوران دبيركل سابق حزب ماركسيسم دولت ها
را درخصوص توانايى تعامل با تغييرات جامعه بين الملل به چهار دسته تقسيم
كرد كه عبارتند از:
الف:
دولت ها و اقتصادهاى انعطاف ناپذير كه ساختار دولت و اقتصاد آمادگى سازگارى
با هيچ كدام از تغييرات را ندارد كه شوروى از جمله اين كشورها محسوب مى
شود.
ب: دولت هاى انعطاف ناپذير و
اقتصاد انعطاف پذير: در اين نوع مكانيزم هاى هماهنگى با بخش اقتصاد بيشتر
از بخش سياست فراهم است بهترين نمونه درخصوص اين گونه كشورها؛ كشورهايى اند
كه ببرهاى آسيا ناميده مى شوند.
ج:
دولت هاى انعطاف پذير و اقتصاد انعطاف ناپذير: اين نمونه از دولت ها دقيقاً
برخلاف دولت هاى گذشته هستند و اين دولت ها بيش از ساختار اقتصادى توانايى
سازگارى دارند كه بهترين نمونه در اين خصوص كشور هند است.
د: دولت ها و اقتصادهاى انعطاف
پذير: اين شيوه در
كشورهاى پيشرفته رايج است به طورى كه هم دولت ها و هم اقتصادشان از مكانيزم
هاى سازگارى با تغييرات بين الملل برخوردارند. زهاوزيانگ تأكيد مى كند
لازم است چين به اين مجموعه ملحق شود.
۲- بازنگرى در اولويت هاى توسعه
بدين ترتيب كه ابتدا
كشاورزى، سپس صنعت، در مرحله بعد پژوهش علمى و سرانجام مسائل دفاعى
موردبررسى قرار گيرد.
۳-
بازنگرى در ساختار بخش هاى توليد، به طورى كه مزارع و زمين هاى عمومى به
خانواده ها تحويل و اجازه راه اندازى طرح هاى خصوصى داده مى شد و دولت
سيطره خويش را بر صنايع سنگين، بخش انرژى و معدن حفظ مى كرد.
۴ـ اجراى اصلاحات شهرى مصوب در سال
۱۹۸۴ توسط حزب
ماركسيسم
۵- اعطاى استقلال به مؤسسه هاى
ادارى
۶ ـ روان تر كردن كانال هاى تجارت
خارجى با كاهش تعرفه هاى گمركى
۷ـ
تلاش براى ملحق شدن به هيأت هاى مالى و تجارى بين المللى
۸ ـ تشويق بخش گردشگرى و آغاز
عمليات گسترده براى
توسعه آن
آنچه كه رهبر چينى خواهان دستيابى
به آن بود عبارت بود از افزايش توليد و رساندن جامعه به رفاه اقتصادى و در
راه رسيدن به هدف حركت در مسير درست ملاك بود چه براساس اصول سوسياليستى
باشد و يا سرمايه دارى.
اصلاحات
اقتصادى چين به شاخص ترين اولويت هاى سياست خارجى چين تبديل شد و اقتصاد
چين را از بعد منطقه اى و محلى خارج كرد و به سمت رقابت با اقتصادهاى بزرگ
جهان سوق داد. تمام برآوردها و انتظارات بيانگر اين مسئله است كه كشور چين
در دهه فعلى و يا طى دو دهه آينده به اوج قله اقتصاد جهان صعود مى كند و به
نخستين قدرت اقتصادى جهان تبديل خواهد شد. انقلاب اقتصادى چين و ظهور
بازارهاى متعدد اقتصادى در اكثر كشورهاى جهان مهم ترين اتفاق اواخر قرن
بيستم به شمار مى رود اما برترى اقتصادى چين بر ساير اقتصادهاى جهان از مهم
ترين حوادث آغاز قرن بيست و يكم خواهد بود.
* خصوصيت هاى تجربه اقتصادى چين
در كنفرانس دوازدهم حزب كمونيست
دنگ شياو بنگ نظريه
اى را درخصوص پذيرش سوسياليسم سازگار با خصوصيت هاى چين مطرح كرد كه به
نحوه فعاليت براى توسعه سوسياليسم، مراحل توسعه و شرايط خارجى مى پرداخت.
سياست خارجى چين با سياست خارجى دولت هاى سوسياليستى اروپا و شوروى تفاوت
داشت و به اين دليل چين دچار تغييرات سياسى حادى نشد كه علل آن موارد زير
است:
۱ـ حزب ماركسيست چين قدرت را در
دست داشت و با تمام تلاش هايى كه در راستاى متزلزل كردن نظام و دولت انجام
مى شد مقابله مى كرد.
۲ـ
سران چينى شيوه ارتباط با جهان خارج را همانند كشورهاى اردوگاه سوسياليسم
به طور ناگهانى انجام ندادند بلكه آن را طى چند مرحله اجرا كردند.
عوامل فوق باعث شد تا فشارهاى
اقتصادى كاهش يابد و
چين از انزوا خارج و با دنياى بيرون ارتباط برقرار كند و از واكنش هاى
معكوس در امان بماند و اركان نظام حكومتى قدرتمندتر از گذشته شود.
* مراحل عمليات اصلاح اقتصادى
سران چينى براى عمليات اقتصادى سه
مرحله را مشخص
كردند كه عبارت است از:
۱ـ
تلاش براى افزايش توليدات داخلى طى سال هاى ۱۹۸۰ الى ۱۹۹۰ براى حل مشكل غذا
و پوشاك مردم.
۲ـ افزايش مجدد توليدات ملى تا سال
۲۰۰۰ تا اين كه مردم به سطح زندگى مناسبى برسند.
۳ـ تلاش براى رساندن اقتصاد چين به
سطح اول اقتصاد
جهان در اواسط قرن بيست و يكم و رسيدن اقتصاد چين به مرحله اى كه بتواند به
رقابت با قطب هاى صنعتى جهان در زمينه هاى مختلف صنعتى بپردازد. همچنين
درآمد سرانه افراد نيز به سطح درآمد سرانه كشورهاى پيشرفته جهان برسد.
شايان ذكر است چين در دوران قبل از
آغاز اصلاحات
اقتصادى نيز شاهد رشد اقتصادى بوده اما اين رشد قابل توجه و چشمگير نبوده
است براى مثال توليد گندم چين از ۱۰ ميليون تن در دهه ۳۰ به ۲۷۰ ميليون تن
در دهه هفتاد رسيد و چين توانست براى بسيارى از ساكنانش غذا فراهم كند.
دنگ شيائوپينگ رئيس جمهور چين
توانست موافقت كنفرانس
يازدهم حزب كمونيست براى انجام اصلاحات اقتصادى را جلب كند. سپس موفق شد
موافقت كنفرانس چهاردهم را براى تسريع عمليات اصلاح اقتصادى جلب نمايد.
در اين زمان از اصطلاح اقتصاد
بازار مشترك
(سوسياليستى) استفاده مى شد اما اصطلاح خصوصى سازى مورد قبول سران چينى
واقع نشد. اصلاحات انجام شده در اقتصاد بازار شامل موارد زير بودند:
۱ـ كاهش سهم واحدهاى دولتى در
صنايع تبديلى از ۵۳
درصد در سال ۱۹۹۱ به ۳۴ درصد در سال ۱۹۹۴ و افزايش سهم واحدهاى شخصى از ۶
درصد به ۱۳/۵ درصد در همان مدت مذكور.
۲ـ جيانگ زمين رئيس جمهور جديد چين
توانست در كنفرانس
پانزدهم حزب ماركسيسم در سال ۱۹۹۷ موافقت اين حزب را براى فروش اغلب
واحدهاى صنعتى دولتى جلب نمايد.
۳-
الحاق چين به مؤسسه هايى همچون صندوق بين المللى پول و بانك جهانى كه سلطه
آمريكا بر آنها مشهود بود.
۴-
سران چينى تجربه شوروى و تجربه كشورهاى اروپاى شرقى را مورد بررسى قرار
دادند. تجاربى كه باعث پايان سياسى و اقتصادى آنها شد. بنابراين چينى ها
اصلاح اقتصادى را از درون و تحت نظر حزب ماركسيست چين شروع كردند. آنها
همچنين از پشت كردن به بخش كشاورزى به نفع بخش صنعت خوددارى كردند مسئله اى
كه در شوروى و اروپاى شرقى مورد توجه قرار نگرفته و باعث شكست اقتصادى،
سياسى و ايدئولوژيكى آنها شده بود.
چينى
ها به طور تدريجى از يك مرحله به مرحله بعد وارد شدند آنها ابتدا برنامه
هايشان را در مناطق محدودى به مرحله اجرا درآوردند و در صورت موفقيت آنها
را به تمام نقاط كشور انتقال دادند. اين شيوه يكى از عوامل اصلى استمرار
موفقيت چين و عدم شكست آن محسوب مى شود.
* اجراى مكانيزم هاى اقتصاد بازار
در چين
روند عمليات اقتصاد بازار از سال
۱۹۹۳ با هدف بازسازى
ساختار اقتصادى چين آغاز شد. در ماه نوامبر سال ۱۹۹۳ و در حين برگزارى
كنفرانس چهاردهم حزب كمونيست مصوبه اى را در حمايت از اين گرايش صادر كرد.
اين تجربه به الگويى براى ساير دولت ها خصوصاً دولت هاى در حال توسعه جهان
تبديل شد. زيرا تجربه فوق توانست تحولات زيادى را ايجاد و براى ۱/۲
ميليارد انسان لباس و غذا تهيه كند.
براساس
آنچه در پايان گفته شد مشخص مى شود كه اقتصاد چين در نوع خود يك تجربه بى
نظير است. آمريكا و كشورهاى غربى معتقدند كه ارتباط تنگاتنگى ميان پيشرفت
اقتصادى، آزادى اقتصادى و سياسى برقرار است اما چنين نظرى در ميان چينى ها
مصداقيت ندارد. چين از سال ۱۹۷۸ وارد مرحله جديدى در روند اقتصادى خويش شد و
گام هاى بلندى را در اين راستا برداشت و توانست جايگاه منطقه اى و بين
المللى خويش را تحكيم بخشد. با به قدرت رسيدن دنگ شيا در سال ۱۹۷۸ و اجراى
سياست اصلاح اقتصادى و گشودن درهاى چين به روى تمام جهان نتايج بسيار خوبى
براى مردم چين بر جاى گذاشت كه مى تواند الگوى خوبى براى مردم جهان باشد.
اصلاحاتى كه باعث شد تا رشد و توسعه در شاخص هاى مختلف اقتصاد چين را شاهد
باشيم. از مهمترين شاخصه هاى اجراى اصلاحات اقتصادى چين عبارت بود از حركت
تدريجى به سمت جلو كه اين مسئله باعث شد تا همانند ساير تجربه ها با شكست
مواجه نشود.
+ نوشته شده در جمعه دوازدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 23:54 توسط مهدی افضلی
|
یکی از وبلاگ های جوشقان ترنج است ترنج به معنای نمادی است که در مرکز قالی قرار گرفته است این وبلاگ جهت مشکلات اتفاقات مراسم ها و... شکل گرفته است